بهمن 1386

مدرنیته و انکار انسانیت "زن"

همایش بین‌المللی زنان مسلمان اندیشمند

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

قرن 17 و 18. نظام سرمایه‌داری جدید سیطره پیدا می‌کند. رنسانس صنعتی. بازارهای جدید مستعمراتی. انباشت وحشیانه‌ی سرمایه. تبعیض و استثمار اقتصادی. جنگ‌های استعماری توسعه‌طلبانه اروپا در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین. تشدید سکولاریزاسیون و مادی شدن اخلاق و فرهنگ. تمرکز ثروت جهان در یک قاره. قاره‌ی اروپا. فقیر شدن سایر بشریت. غارت شدن آسیا، آفریا و آمریکای لاتین برای پیشرفت اروپا. مبادلات بردگی. می‌گوید این‌ها مجموعاً باعث شد مدرنیته در غرب محقق شود اما شرافت انسان به میزان تولید کالا و پس‌انداز او شد و چون زنان به علل طبیعی و اجتماعی امکان تولید کالا و پس‌انداز اقتصادی مستقل از پدران و شوهران کم‌تر داشتند طبیعی بود که تحقیر شوند. می‌گوید اما در سنت اسلامی اصلاً وظیفه‌ی اسلامی برای زن تعریف نشده تا مجبور شود وارد مسابقه‌ی اقتصادی بشود. وظیفه نداری تو. مجبور نیستی به کار اما در آن فرهنگ زن مجبور بود به کار. می‌گوید در این دوره حتی مشاغل جراحی زنان را از زنان گرفتند. تولید خانگی تضعیف شد چون زنان اهمیت اقتصادی خود را از دست دادند اهمیت انسانی خود را از دست دادند. بعد این جالب است. می‌گوید کسانی حتی مثل جان‌لاک، جان‌لاک پدر لیبرالیزم است، پدر جامعه‌ی مدنی است، پدر تصالح و تسامح است. تئوریسین تصالح و تسامح است در اروپا و غرب. این آقا رساله نوشته. می‌گوید حتی کسانی مثل جان‌لاک که تئوریسین درباری اشرافی انگلیس است و پدر لیبرالیزم و تصالح لیبرالی قانون آموزش کار به کودکان سه ساله و زنان را برای ارتقای بهره‌برداری کارخانه‌های نساجی سرمایه‌داران انگلیس تهیه و به شاه تقدیم کرد چون ارزش به اقتصاد بود دیگر. قانون نوشت چه جوری کودک سه ساله را به کار بگیریم و به او استراحت چقدر باید داد. در قرن 17 زنان اشراف در سالن‌های ادبی اروپا نوعی اعتراض‌های به نفع طبقات اشراف راه انداختند اما نه زنان فقیر. در قرن 18 نظام سرمایه داری و فرهنگ لیبرال به حدی رسید که در انگلیس مهد تئوریک لیبرالیزم و خواستگاه رنسانس صنعتی زن در قانون رسماّ به عنوان جنس دوم ساخته شد طوری که زنان بسیاری دست به مهاجرت به مستعمرات آمریکایی بریتانیا زدند. می‌گوید چون آن‌جا هنوز دولت انگلیس مستقر نبود یک کمی آزادی بیشتری داشتند اما سلطه‌ی سرمایه‌داری اروپا در آمریکا هم تقویت شد آن‌جا هم فعالیت‌های و قوانین مدرن ضد زن رایج شد. در برابر پیوریتن‌ها زنان کواکر و فرقه‌های مسیحی مؤسساتی برای مقاومت ایجاد کردند ولی زنانی از آنان به علت آن‌که در برابر رهبران جمهوری آمریکا اطاعت نکردند اعدام شدند. در آمریکا زنانی اعدام شدند به خاطر مطالبه‌ی چه حقی؟ دقت کنید. می‌گوید حقی که آن‌ها می‌خواستند صرفاً این بود که ما نیز حق مالکیت اقتصادی داشته باشیم. اعدام شدند. در قرن 18 که عصر روشنگری است، عصر روشنفکری است. در انگلیس این قرن را قرن ظلمت و تاریکی برای زنان نامیدند. اواخر این قرن کسانی مثل ولستون کرافت در دفاع از حقوق زنان غرب مطلبی می‌نویسد تحت عنوان دادخواستی برای حقوق زنان(3:47) علیه نظام بورژوایی و سرمایه‌داری مردسالار رنسانس. می‌گوید در این دوره‌ زن‌ها، وضعیت زن در این دوره چنین شد. تنها شغل راحتی که برای زنان باقی ماند تا از شهروندی خود دفاع کنند در فاحشه‌خانه‌ها و پادگان‌های ارتش انگلیس بود که یک لشگر استعماری داشت همه جای دنیا می‌فرستاد یک عده زن هم باید می‌بردند برای این‌ها یا سراغ تکدی و سرقت و کارهای پست با مزد بسیار پایین و یا مهاجرت و فرار از جامعه‌ی مدرن. شورش‌های کارگری علیه بی‌عدالتی با مشارکت زنان راه افتاد. چون می‌گوید دو گروه قربانیان اصلی نظام سرمایه‌داری مدرن بودند. یکی کارگران و یکی زنان و از همه مهم‌تر کارگران زن که هم زن بودند و هم کارگر. می‌گوید قرن 19 به علت اقتضای نظام وحشی سرمایه‌داری مدرن زنان از عادی‌ترین حقوق اجتماعی حذف شدند. دست کم من معذرت می‌خواهم این‌ها را می‌خوانم ولی این‌ها ببینید جزو تاریخ واقعی دوران جدید است که به آن می‌گویند الگوی زن پیشرفت، الگوی زن مترقی. می‌گوید در قرن 19 دست کم حدود 180 هزار زن فاحشه‌ی رسمی فقط در لندن، پاریس و یکی‌، دو تا شهر آمارگیری رسمی شدند که باید به دولت مالیات می‌دادند. مالیات فحشا. اعتراضات کارگری علیه نظام لیبرال سرمایه‌داری در اروپا شروع شد. آرمان‌گرایان آخرین تقاضایی که به نفع زنان داشتند این بود. دقت کنید. می‌گوید امیدِ آرزوی زنان کارگر این بود. قرن 19. 150 سال پیش. می‌گوید زنان رخت‌شوی التماس می‌کردند که ساعات کارشان از 18 ساعت در روز به 15 ساعت در روز برسد. 130 تا 150 سال پیش در اروپا برای تأمین زندگی‌اش. این را بگذارید کنار فقه سنتی اسلام که می‌گوید زن مجبور به کار برای تأمین غذا و لباس و خانه و زندگی خودش نیست و باید در حد حرمت و کرامت و شأنش و با احترام از طرف پدر و شوهرش تأمین بشود و می‌گوید مردی که برای نفقه و مخارج زندگی بر سر زنش منت بگذارد نه که توهین بکند، منت بگذارد توی روایت داریم که پیامبر فرمود در آخرت چه عذاب‌هایی در انتظارش است و در دنیا قابل مؤاخذه‌ی دادگاهی است. این حقوقی است که می‌گویند ما این‌جا از آن‌ها خواستیم. کنگره‌ی بررسی نظام بردگی در لندن تشکیل می‌شود حتی یک کرسی به نمایندگان زن نمی‌دهد. 1350 سال بعد از آن‌که ما انقلاب، جنبش اسلامی عاشورا را داریم به رهبری یک زن. نظام بردگی. نظام بردگی که تو روایت دارد که اصلاً هم مسئله‌ی بردگی هم مسئله‌ی زن بودن تو یک روایتی دارد می‌گوید که معاویه نامه‌ای نوشت به امام حسین(ع) شنید امام حسین با یک خانم کنیزی ازدواج کرده. نامه نوشت مسخره کرد امام حسین را. نوشت که شنیدم اصل و نصبت را رعایت نکرده‌ای. خودت را تحقیر کردی. زنان قریش هم‌سطح تو بودند با یک زن کنیز ازدواج کردی؟ امام حسین(ع) جواب می‌دهد نامه‌ی معاویه را. می‌فرمایند چه و چه و بعد می‌فرمایند اما راجع به ازدواج من. تو نادان همچنان در عصر جاهلیت هستی. اسلام در قلب تو وارد نشده است هنوز ندانسته‌ای که ارزش‌ انسان‌ها به کرامت و تقوای آنان است. این‌ها که گفتی که من با یک کنیز ازدواج کردم این‌ها که گفتی نقص و رذالت نیست او همسر من است. رذالت آن است که شما دارید که گناه و عیوب جاهلیت همچنان با شماست. مورد دیگری است که یزید نامه می‌نویسد به امام سجاد. می‌گوید شنیدم مادرت را به یک برده، چون بعد از شهادت امام حسین(ع)، می‌گوید شنیدم مادرت را به یک برده تزویج کردی. یک برده شده شوهر مادرت. بابات شده و خودت هم با یک کنیز ازدواج کردی. امام سجاد به او جواب می‌دهند که درست شنیدی. درست شنیده‌ای. کرامت انسان‌ها به این چیزها نیست. ما اصلاً مسئله‌ی برده و این‌ چیزها ما نداریم. ملاک ایمان و شرف انسان‌هاست. زن و مرد، زن و مرد بودن و طبقه و جنسیت و این‌ها دخالتی ندارد. ببینید این‌ها من حالا یک نمونه‌هایی‌اش را خواندم دیگر ادامه نمی‌دهم یک نمونه‌هایی است برای مقایسه‌ی این دو تا فرهنگ و تمدن که این‌ها به چه چیزهایی اعتراض می‌کردند و چه چیزهایی جزو مطالبات‌شان بوده و این آخرین حدی که زن سیاسی شده الان در اروپا هم برای این‌که دموکراسی را بشناسید هم شأن زن این خبری است که دو، سه هفته‌ی پیش توی اینترنت من خواندم. عذرخواهی هم می‌کنم ولی اجازه بدهید بخوانم. خانم تانتا دروکس از حذب NEE در بلژیک، ایشان نامزد انتخابات شدند. از این نمونه‌ها زیاد است این آخرین نمونه‌اش است. وعده‌ی انتخاباتی ایشان داده این خانم می‌خواهد رأی بگیرد برود پارلمان، مجلس. وعده‌ی انتخاباتی داده است با اولین 40 هزار نفری که، با اولین 40 هزار نفری که به او رأی دهند و در سایت اینترنتی حذب ثبت نام کنند نوع خاصی از سکس داشته باشد. با اولین 40 هزار نفر. ایشان عکس برهنه‌ی کامل خودش را همین الان توی قرن 21، تو اروپای مدرن، دموکراسی لیبرال، فیمینیزم، کرامت زن، تو قرن 21 ایشان عکس خودش را تو خیابان‌های بلژیک همین الان عکس‌هایش است برهنه‌ی کامل توی خیابان‌ها زده به عنوان تبلیغات انتخاباتی‌اش. وعده‌ی انتخاباتی‌اش هم این است با اولین 40 هزار نفر من. این‌ها ببینید این‌ها اوج کرامت زن، پیشرفت زن، زن مترقی، هم ماهیت دموکراسی غربی را بشناسیم هم ماهیت. این‌هایی که اگر من برای شما می‌گفتم فکر می‌کردید جوک و لطیفه است. این‌ خبری است که همین الان انتخابات در بلژیک انتخابات اجباری است. افراد بالای 18 سال باید در انتخابات شرکت کنند اگر شرکت نکنند مجازات می‌شوند. در بعضی از کشورهای اروپا رأی دادن اجباری است. دموکراسی اجباری است. با این که در بلژیک افراد بالای 18 سال ملزمند به شرکت در انتخابات و الا جریمه می‌شوند. انتخابات 10 ژوئن، 20 خرداد برگزار شده من نتیجه‌اش را نمی‌دانم هنوز باید برویم ببینیم چه شده نتیجه‌اش. احتمال قوی رأی آورده. نمونه‌ی قبلی‌اش هم در ایتالیا بود. خانمی که یک رقاصه و خواننده مشهور ایتالیایی و اروپایی است ایشان کارناوال تبلیغاتی راه انداخت توی رم. اعلام کرد من از خیابان فلان شروع می‌کنم سوار یک ماشین تا خیابان فلان مسیر تبلیغات من است و شروع می‌کنم به کندن لباس‌هایم. از خیابان چه شروع می‌کنم تا خیابان فلان لباس‌ها را می‌کند که جمعیت بیایند بایستند توی مسیر. این‌ها می‌شوند زن مدرن و مترقی این هم می‌شود الگوی دموکراسی لیبرال و سیاست مدرن و بعد این خانم رأی آورد. رأی اول را آورد رفت توی پارلمان ایتالیا. این است که تحت عنوان زن مترقی، زن سیاسی، زن حاضر در، آن وقت همین خانم، امثال همین زن‌ها بروید ببینید چه می‌گوید. می‌گوید من ماشین جوجه‌کشی نیستم، من کهنه‌ی بچه بشور نیستم. تحقیر مادری، توهین به مادری، تحقیر کار در خانه ما بنابراین از این دو تا باید پرهیز بکنیم عرض من این است. ما سنت اسلام، سنت تعادل بوده. کرامت زن، حرمت زن، شخصیت زن، شرف زن، زنی که تو روایات ما دارد دختر حتی توی روایات ما دارد حضرت زینب دختر بود وقتی کوچولو بود امیرالمؤمنین آموزش داده بودند بچه‌های خانواده را. وقتی زینب یک دختر 4، 5 ساله وارد اتاق می‌شد حسن و حسین جلوی پایش بلند می‌شدند. خانواده‌ای که پیامبر آموزش داده بود، علی و فاطمه آموزش داده بودند فرموده بودند به بچه حتی به کودک دروغ نگویید. جوری آموزش داده بودند که حتی تو روایت دارد که یک وقتی که امیرالمؤمنین به حضرت زینب فرمودند که بگو یک. گفت یک. بعد به او گفتند بگو دو. زینب دختر 3، 4، 5 ساله گفت با زبانی که گفتم یک چطور بگویم دو؟ یعنی آموزش توحیدی در این سنین کودکی. این‌ها این جوری تربیت شده بودند. دختری تربیت شد، حضرت فاطمه‌ای تربیت شد که شما تو روایت دارد که یک روز این روایت هم خیلی جالب است که پیامبر فرمودند الان جبرئیل نازل شده به فاطمه گفتند جبرئیل نازل شده و خداوند می‌گوید جبرئیل به من دارد می‌گوید که خداوند فرمود به فاطمه بگو هر چه می‌خواهی بخواه. همین الان اجابت می‌شود. آن وقت نقل شده که فاطمه یک دختر 16، 17 ساله آن موقع، فاطمه کمی سکوت کرد و بعد به پیامبر جواب داد که هیچ نمی‌خواهم. یعنی همه‌ی دنیا را به او عرضه کردند می‌گوید نمی‌خواهم یعنی دست رد زده به جبرئیل. جبرئیل آمده گفته هر چه می‌خواهی بگو. فاطمه این‌قدر بزرگ است می‌گوید هیچ نمی‌خواهم. بعد جبرئیل دوباره می‌گوید که خداوند می‌گوید به فاطمه بگو هر چه می‌خواهی بخواه. فاطمه می‌گوید که من هر چه فکر می‌کنم برای خودم من چیزی نمی‌خواهم اصلاً. می‌گوید قَدْ شَغَلَطْنی لَذَتُ خِدْمَتِهِ عَنْ مَسْئَلَتِه. می‌گوید من این‌قدر غرق در لذت خدمت به خدا هستم که تا حالا فرصت نشده که یک لیستی از خواسته‌های شخصی خودم بنویسم که بگویم من چه می‌خواهم. من چیزی نمی‌خواهم. این زن مسلمان این‌ جوری تربیت می‌شود. تو عرصه‌ی انسانیتش شب ازدواج، شب عروسی‌اش، شما شنیدید فاطمه دختر جوانی که در خاطره‌انگیزترین شبی که برای یک دختر است شب ازدواجش است. دیگر با لباس عروسی‌اش است. توی خیابان دارد می‌رود یک دختر فقیر، یک خانم فقیری می‌آید پیشش و می‌گوید که شما لباس دارید ولی من لباس مناسب ندارم او بهترین لباسش را از تنش کند، لباس معمولی پوشید شب عروسی‌اش رفت توی خانه‌اش و او بهترین لباسش را داد به آن خانم فقیر و بعد دارد پیامبر آمد گفت کو لباست؟ لباس عروسی‌ات کو؟ فاطمه گفت که کسی بود که از من بیشتر به این لباس نیاز داشت. پیامبر فرمودند دادی رفت لباست را؟ گفت آره. آن‌جا دارد که پیامبر اشک ریخت و فرمود که پدرش فدایش. این هم زن مسلمان است. زن بزرگ. آن سخنرانی سیاسی انقلابی‌اش که علی مصلحت این جوری است که علی تو خانه‌اش ساکت بیرون نمی‌‌آید سکوت می‌کند نه این‌که بترسد، سکوت می‌کند. فاطمه به علی می‌گوید تو همان علی نیستی که در جنگ بدر و احد می‌جنگیدی و این‌ها همه می‌ترسیدند و پشتت مخفی می‌شدند امروز مثل یک جنین، مثل یک جنین که سر در پا گرفتی گوشه‌ی خانه نشستی. علی گفت چرا من همان علی هستم. اما اگر می‌خواهی نام پیامبر بماند و اسلام بماند امروز وظیفه‌ی من سکوت است. فاطمه گفت اما وظیفه‌ی من فریاد است. این هم زن شجاع سیاسی که علی با آن عظمتش سکوت می‌کند فاطمه می‌آید بیرون فریاد می‌زند. خب این‌ها دو تا زن هستند دیگر. یعنی ما همین عبارتی که خود ایشان نقل می‌کند که تمام حقوقی که ما قرن‌ها برایش در غرب زحمت کشیدیم به قیمت از دست دادن عفت و طهارت و دیانت و پاکیزگی و به قیمت از دست دادن خانواده به بعضی از آن‌ها رسیدیم در سنت اسلام این حقوق از بیش از هزار سال قبل به عنوان حق شرعی به زنان داده شد. آن وقت خیلی حیف است که ما حالا باز با تقلید از آن‌ها به عنوان الگوی زن مترقی بخواهیم همان‌ها را که یک حقوق از اساس اسلامی بوده با افراط دوباره آن‌ها را تقلیدی این‌جا بخواهیم حقنه بکنیم و ادای آن‌ها را بخواهیم در بیاریم.

حقنه؟

اصل و نصب؟

تصالح و تسامح؟


 

(ادامه بعد از ووله‌ی تصویری)

بنده هم به نوبت خود خوش‌آمد می‌گویم به میهمانان خارجی و تشکر می‌کنم از بنیان‌گذاران و مدیران جلسه. از یک طرف فرصت کم است و از طرفی بنده باید شمرده صحبت کنم که دوستان مترجم بتوانند ترجمه بکنند. ارتباط دیدن بین معنویت، عفاف و خانواده در عنوان این نشست می‌تواند علامت خوبی باشد برای این‌که خانواده صرفاً بر اساس یک پرتوکل فردگرا و مادی محض و خودخواهی‌های متقابل قابل بقا و دوام نیست. فروپاشی خانواده بدون عشق متقابل میان زن و مرد و بدون تعهد و گذشت امری قطعی و محتوم است و تعهد و گذشت یعنی مسئولیت‌پذیری و فداکاری بدون معنویت محال یا فوق‌العاده کمیاب و مشکل است. همچنین اگر فروپاشی بسیاری از خانواده‌ها در جوامع مادی ناشی از تضعیف معنویت و عشق است خانواده‌های بسیاری هم در نتیجه‌ی خیانت‌های جنسی در دنیا معاصر نابود می‌شوند و یا اگر نابود نمی‌شوند به یک زندگی گیاهی تحقیرآمیز بر اساس نفاق و دروغ ادامه می‌دهند و روشن است که عامل خیانت یا فقدان عفت جنسی هم مستقیماً با مقوله‌ی اخلاق و معنویت مرتبط است. تا این‌جا یعنی که بدون یک معنویت ریشه‌دار و قابل دفاع عفت اخلاقی و مسئولیت حقوقی هر دو در معرض زوالند. اخلاق و حقوق که دو پایه‌ی اصلی خانواده است و بدون این دو یعنی بدون احترام مسئولانه به حقوق دو طرفه و بدون اخلاق چه اخلاق جنسی و چه اخلاق خانواده یا خانواده نخواهیم داشت یا خانواده‌ای بسیار سرد، کسل‌‌کننده و فاقد احترام خواهیم داشت. فروپاشی خانواده مقدمه‌ی فروپاشی اجتماعی است و اگر این دو «خ» یعنی خیانت و خودخواهی در خانه‌ها نهادینه شد بی‌شک دیگر در اعماق آن جامعه هم نهادینه خواهد شد. خانواده بنیاد جامعه و جامعه آیینه‌ی خانواده است. سکولار شدن نهاد خانواده که صریحاً به معنای معنویت‌زدایی از نهاد خانواده است عملاً به مادی شدن همه‌ی روابط درون خانواده و سودانگارانه دیدن همه‌ی مناسبات و تئوریزه‌ شدن خودخواهی و موجه شدن لذت محوری فردی و در نتیجه حذف تدریجی عشق و اخلاق از خانواده و نهاد خانه است. خانه نه به عنوان ساختمان و آجر و سیمان بلکه به عنوان یک محیط انسانی و مستعد برای رشد مرد و زن. رشد متقابل. الگوی زندگی غربی آن چیزی که ما باید در چنین سمینارهایی به آن برسیم این است علی‌رغم دیدن و منصفانه دیدن مزایای الگوی زندگی غربی و در عین حال باید شجاعانه و منصفانه به این جمع‌بندی برسیم الگوی زندگی غربی الگوی سکولار و مادی از خانواده در یکی، دو قرن اخیر آزمون خودش را پس داده که چگونه به سرعت به فروپاشی خانواده و فروپاشی عشق و امید و مسئولیت دو جانبه منجر شد. در الگوی ماتریالیستی از خانواده رابطه‌ی زن و مرد بر اساس رقابت با همدیگر و رقابت حداکثری و توافق‌های حداقلی، توافق‌های اضطراری و مینی‌مالیستی تنظیم می‌شود. در چنین الگویی از خانواده اعتماد، عشق و مسئولیت‌پذیری جای خودش را به بدگمانی، خودخواهی و نفاق می‌دهد. آرامش به تعبیر قرآنی سَکَن در خانه غایب خواهد بود. حذف ارزش‌های اخلاقی و معنوی. نسبی‌سازی و مشکوک‌سازی اخلاق، گسترش اعتقاد به مرگ خدا. این‌که خدا مرد. منطقاً نتیجه‌ای جز هیچ انگاری و بی‌معنایی و نیهیلیزم نداشته. در نیم قرن اخیر شاهد بودیم همه‌ی ما که زلزله‌های پیاپی در عرصه‌ی معرفت‌شناختی، در عرصه‌ی اخلاق و حقوق در دنیای معاصر و در غرب و به خصوص بحران معنویت که امروز در حال پمپاژ آن هستند به سراسر جوامع بشری یعنی در حال جهانی‌سازی سکولاریزم و نیهیلیزم هستند فقط یکی از قربانیانش خانواده بوده. عاطفه و احساسات انسانی هیچ وقت تا این حد تهدید نشده بود که امروز به نام پیشرفت و توسعه نه فقط اخلاق و معنویت، بلکه عشق، احساس، عواطف لطیف انسانی و خانواده هم نابود دارد می‌شود. امروز بنابراین باید به نام خدا در برابر این فاجعه مقاومت کرد. باید زن و مرد برای حفظ خانواده جهاد کنند. یک جهاد اخلاقی و تربیتی و سراسری و ادامه‌دار امروز به شدت ضرورت پیدا کرده. نباید اجازه داد که به نام پیشرفت و اومانیزم همه‌ی آتوریته‌های معنوی و اخلاقی و انسانی و دینی را که پشتوانه‌ی خانواده است منهدم کنند. به نام مدرنیته بعد به نام پست‌مدرنیته همه‌ی مناسبات انسانی را دارند ترور می‌کنند. اصل همکاری و تقسیم کار توی خانواده. اصل تعاون و مودت زن و مرد را تبدیل کردند به رقابت بین زن و مرد و بعد خصومت بین زن و مرد و روابط تحقیرآمیز یا جدل‌آلود یا کشمکش میان زن و مرد دارد تبدیل می‌شود. به نام رفورم در سنت‌های اخلاقی و دینی با تحقیر مفهوم خانه‌داری که مهندسی خانواده است و باعث حفظ گرما و حرارت خانه با چنگ و دندان است با مقایسه کردن میان زنان و مردان و ایجاد رقابت بین آن‌ها به جای همکاری و تقسیم کار با اصالت دادن به صفات مردانه و سنجیدن دائمی زنان با صفات مردانه، با راه‌اندازی مسابقه قدرت و ثروت میان زنان و مردان اولاً زن را و بعد خانواده را که بدون زن خانواده نیست تحقیر کردند و مرد بدون زن و بدون خانواده هیچ کس است. به این معنا که نقش‌های اجتماعی خودش را هم مطلقا نمی‌تواند ایفا بکند. انقلاب منفی در روابط جنسی، بی پدر و مادر شدن نسل‌های جدید در بسیاری از کشورهای به اصطلاح مدرن، خشونت در خانه‌ها، سقط جنین‌های غیر ضروری، هم‌جنس‌گرایی، عادی شدن خیانت‌های جنسی و تبدیل زن به شیء اقتصادی و یا ابزار سکس، همه و همه‌ی این توحش‌ها و عقب‌گرد تاریخی با توهم انگاره‌ی پیشرفت و توسعه و به نام زن متمدن و خانواده‌ی مدرن صورت گرفت. کسانی که به نام روشنگری مفاهیم معنوی و توحیدی و الهی را در کنار مفاهیم خرافی مثل تُتَم و تابو و فتیشیزم و جادو سحر و مرده‌پرستی مطرح کردند و معنویت و آخرت‌گرایی را خرافه خواندند و اخلاق را بی‌ریشه و شخصی و ذوقی کردند و قراردادی کردند و اعتقاد به مبدأ و معاد را از مرکز تمدن‌ و نهادهای اجتماعی و از مرکز اقتصاد و خانواده و سیاست و حقوق بشر حذف کردند با هر نیت و چشم‌اندازی که این کار را کردند آن‌ها مسئول مستقیم همه‌ی این بن‌بست‌ها و هیچ پنداری‌ها و فروپاشی‌ها، یأس‌ها، شکاکیت‌ها و خودخواهی‌ها، خشونت‌ها، تنهایی‌ها، خودکشی‌ها و افسردگی‌ها و جنایت‌های تاریخ معاصر هستند و باید در دادگاه معرفتی و اخلاقی تاریخ محاکمه بشوند. آن‌هایی که به نام رفورم و اصلاح سنت و به نام تجدد در خانواده‌ها کینه و رقابت را جایگزین عشق و اعتماد کردند امروز باید پاسخگوی میلیون‌ها کودک و نوجوانی باشند که در دنیای به اصطلاح مدرن نمی‌دانند پدرشان کیست و هرگز گرمای حضور و آرامش در آغوش خانواده را تجربه نکردند. میلیون‌ها کودک به دنیا می‌آیند که دیگر هرگز چیزی به نام خانواده، گرمای آغوش پدر و مادر را تجربه نخواهند کرد. مسئول مستقیم این جنایت بی‌صدا چه کسانی هستند؟ همین عقده‌ها و خشونت‌ها و یأس‌ها و تنهایی‌ها و بی‌ پدر و مادری‌هاست که منشأ جنایت‌های بزرگ شد و شده در جامعه‌های اقتصادی و سیاسی و باعث پیدا شدن گوانتاناموها و ابوغریب‌ها و نسل کشی در فلسطین و جنگ افروزی‌های مختلف جهانی در قرن 19 و 20 تا امروز شده. اگر کسی در خانواده‌ی درستی تربیت شده باشد محال است تبدیل بشود به شکنجه‌گر. محال است به راحتی آدم بکشد. محال است به راحتی دستوراتی بدهد که عواقب جنایت‌بار در حق بشریت دارد. آن‌هایی که شباهت‌ها و تفاوت‌های زن و مرد را به درستی نپذیرفتند، شباهت‌هایشان و تفاوت‌هایشان را، آن‌هایی که نسبت درستی بین انسانیت و جنسیت نتوانستند در زنان و مردان برآورد کنند که کدام حقوق و کدام مسئولیت‌ها توی خانواده و جامعه مربوط به انسانیت مرد و زن و کدام حقوق و مسئولیت‌ها مربوط به جنسیت آن‌هاست نتوانستند این‌ها را درست برآورد کنند. آن‌هایی که انسان‌شناسی و علوم اجتماعی را از اخلاق و از گزاره‌های الهی تفکیک و تهی کردند. آن‌هایی که نظام تعلیم و تربیت و علوم انسانی را سکولاریزه کردند. آن‌هایی که بین فیزیک و متافیزیک شکافی پرنشدنی ایجاد کردند، آن‌هایی که با تأکید یک طرفه بر حقوق بشر، حقوق فردی و مادی بشر و اولاً با حذف حقوق معنوی و اخلاقی فرد یک طرفه از حقوق گفتن و از تکلیف‌ها در برابر خدا و در برابر خانواده و جامعه هیچ نگفتن، پروژه‌ی عظیم ماده‌گری و اباحه‌گری و تکلیف‌زدایی و مسئولیت‌ ستیزی را در خانواده و جامعه در عرصه‌ی سیاست سکولار، اقتصاد سکولار، حقوق بشر سکولار، حقوق زن سکولار و خانواده‌ی سکولار سیطره بخشیدند، آن‌هایی که لذت را به جای فضیلت در اخلاق عمده کردند، همه‌ی آن‌هایی که معرفت‌شناسی شکاکانه را به جای معرفت‌شناسی یقین‌طلبانه نشاندند و حرمت بخشیدند، آن‌هایی که فرهنگ و اخلاق و معنویت را روبنا و عرضی و فرعی کردند و اصالت را به اقتصاد دادند، مارکسیست‌ها یا اصالت را به غریزه‌ی جنسی دادند، فروئیست‌ها یا اصالت را به لذت‌طلبی فردی و منفعت دادند، لیبرالیست‌ها یا اصالت را به قدرت دادن، فاشیست‌ها و به هر چیز دیگری اصالت دادند به جز انسانیت و به آن‌هایی که ابتدا از علوم طبیعی و بعد از علوم انسانی دین‌زدایی کردند و آن‌هایی که مرز بین انسان و حیوان را با شعار اومانیزم برچیدند و همه‌ی آن‌هایی که اعلام کردند خدا مرده است و برای مرحوم خدا و شریعت خدا در عرصه‌ی علم و سیاست و حقوق و اقتصاد از خانواده تا جامعه مجلس ختم گرفتند و تو این مجلس خندیدند و رقصیدند و ندانستند که انسان را کشتند و این مجلس ختم انسان بود نه خدا، امروز آن‌ها همه با چشم خودشان ببینند که با بشر چه کردند و چه بر سر نسل‌های جدیدی آوردند که موش آزمایشگاهی ایدئولوگ‌های مادی نسل‌های قبل در قرن 18 و 19 و موش آزمایشگاهی ایدئولوژی‌های سکولار چپ و راست مدرن بودند اما آیا کسی پاسخگو هست؟ آیا آن ایدئولوگ‌ها پاسخگو هستند؟ آیا کسی مسئولیت این یأس‌ها و دل‌مردگی‌ها و حق‌کشی‌ها را در سطح جامعه‌ی بشری خواهد پذیرفت. امروز دوباره باید پروژه‌ی دوگانه‌ی حق و تکلیف را مطرح کرد. حق‌شناسی و حدشناسی یعنی حقوق‌طلبی و تکلیف‌پذیری توأمان باید تعقیب بشوند. باید از حقوق زن و تکلیف‌های زن از هر دو سخن گفت. باید از حقوق مرد و تکلیف‌های مرد توأمان سخن گفت. مفهوم دینی خانواده مبتنی بر عشق، آگاهی، اعتماد، اخلاق، کرامت، مسئولیت، حقوق متقابل این‌ها باید جایگزین الگوی سکولار خانواده بشود و الا چنان‌چه دیدیم در این دهه‌ها و صده‌ها اومانیزم بدون انسانیت و فیمینیزم مبتنی بر جنگ زنان علیه مردان دیدیم که چگونه زنان و مردان و کودکان همه‌ی این‌ها را یک‌جا به زباله‌دان جامعه پرتاب کرد و خانواده را تبدیل کرد به مرد تنها و زن تنها و کودکان تنها. از طرفی هم بشریت سنت‌های غیر الهی و خرافی کهن و ارتجاع و جریان‌های ضد زن را در شرق و غرب عالم تجربه کرده بود که چطور زنان را جزو اشیا، جزو اثاث خانه و جزو اموال می‌دانستند. زنان ارث نمی‌بردند بلکه زنان به ارث برده می‌شدند. امروز باید به الگوی دینی معاصر از زن و خانواده، به الگویی که اسلام ارائه کرد برای مرد، زن و کودک باید به این الگو توجه اکید کرد نظراً و عملاً. این‌ الگو چه هست؟ این الگو می‌گوید بین دو فرهنگ غلط که یکی زن را جزو اشیا، فاقد اختیار و مسئولیت، فاقد کرامت تعریف کرده و زن را تحقیر و سرکوب کرده و می‌کند و آن فرهنگ دیگری که به نام استقلال زن و به نام آزادی زن عملاً زن را از خانواده‌اش جدا کرد و با حذف زن و بیرون کشیدن زن از محور خانواده عملاً رحم و مودت و عشق و اعتماد و گرما را از خانواده‌ها بیرون کرد و به فروپاشی خانه انجامید راه متعادل سومی وجود دارد که اسلام به بشریت پیشنهاد می‌کند. راهی که از طرفی استقلال انسانی زن، خطاب خداوند با زن، رشد اجتماعی، علمی، سیاسی و معنوی و معرفتی زن حق مسلم زن دانسته می‌شود و به رسمیت شناخته می‌شود و یک جهاد مقدس تلقی می‌شود تلاش برای احقاق این حقوق و از طرفی به مسئولیت‌های بزرگ زن تأکید می‌کند به عنوان کانون عشق که پدر خانواده و فرزندان خانواده همه به امید دیدن او به خانه برمی‌گردند. همه اطراف زن و اطراف مادر حلقه می‌زنند و بدون مادر خانواده دیگر خانواده نیست. بدون مادر خانواده یک تجمع انسانی و اخلاقی و عاطفی نیست و انسجام خودش را از دست می‌دهد و رو به فروپاشی می‌رود چون خانه سنگ و آجر و سیمان نیست فقط فیزیک خانه و فضای خانه عامل انسجام خانه نیست. روح خانه آن عشق و اعتماد و محبت و مسئولیت‌پذیری متقابل است که خانه را خانه می‌کند و نقش زن در ادامه‌ی حیات این روح یک نقش استثنایی و بی‌بدیل است نه مرد و نه کودکان هیچ کدام نمی‌توانند این نقش را ایفا کنند و لذا در فلسفه‌ی الهی معمولاً در عرصه‌ی حکمت عملی مسئله‌ی تدبیر منزل یعنی مدیریت خانه، مهندسی خانواده در کنار سیاست و اخلاق به عنوان ضلع سوم یکی از سه ضلع و سه رکن اصلی حکمت عملی طرح شده. سیاست مُدُن یعنی کشورداری، اداره‌ی جامعه، اخلاق یعنی مهندسی شخصیت، مدیریت فردی خود و تدبیر منزل یعنی مدیریت خانواده، مدیریت اقتصاد و عشق و عاطفه در خانه. باید این الگوی جدیدی از زن شرافتمند که عفت و عزت هر دو را توأمان داشته باشد چون در طول تاریخ زنان را مخیر کردند در شرق و غرب عالم که یا از عزت خودتان دست بکشید یا از عفت خودتان. یا از پاکی و یا از نقش فعال اجتماعی داشتن. اسلام برای الگویی که ارائه می‌کند این است که زن توأمان عفت و عزت خود را هر دو داشته باشد. این یک الگوی جدید است از زن شرافتمند در برابر زن امروز جهان. این نشان می‌دهد که چطور زن می‌تواند در سه صاحت، صاحت فردی، صاحت خانوادگی و صاحت اجتماعی همزمان رشد کند. اولاً در انسجام شخصیت انسانی خودش، ثانیاً در انسجام خانواده و در ثالثاً در انسجام و رشد امت اسلامی و بلکه جامعه‌ی جهانی و بشری تأثیرگذار باشد. به زن غربی و زن شرقی بیاموزد که زن مسلمان باید به زن غربی و شرقی بیاموزد که می‌توان و باید به گونه‌ای زیست که با حفظ انسجام خانواده، بدون فروپاشی خانواده، بدون انحراف از اخلاق، بدون تن دادن به برهنگی و استثمار جنسی، بتوان در عرصه‌ی عمومی به عنوان یک انسان با کرامت و مؤمن حضور پیدا کرد و مدارج علمی را پیمود در عصری که دختران را به جرم دختر بودن به گور می‌کردند چنان که امروز در دنیا مدرن هم به شکل دیگری دختران زنده به گور می‌شوند به یک روش پیچیده‌تری، اما در آن دوران که دختران به جرم دختر بودن به گور می‌رفتند پیامبران اسلام فرمود که دختران‌تان را تعلیم بدهید و خود پیامبر آن‌ها را وارد عرصه‌ی آگاهی و جهاد اجتماعی می‌کرد و از طرف دیگر می‌توان بدون حذف زن از عرصه‌ی تکالیف اجتماعی و رشد علمی و اخلاقی بدون تحقیر زن با احترام به آزادی و اراده و مسئولیت‌پذیری زن به عنوان یک انسان کامل و مستقل به نقش بی‌بدیل در پمپاژ عاطفه و عشق و آرامش و انسجام و امید در خانواده و از آن طریق در کل جامعه و در امت اسلامی و در جامعه‌ی بشری و جهانی احترام گذاشت. این سمینار و امثال این کنفرانس باید مقدمه‌ای باشد برای این‌که به جهان جدید و به زنان معاصر در تاریخ اعلام کرد که زن غربی الگوی خوبی برای زن مسلمان نیست. زن مسلمان الگوی خوبی برای زنان جهان می‌تواند باشد و زن مسلمان زن موحد بهترین الگوها را دارد اگر نقش زن در خانواده محوری است پس در کل جامعه محوری است چون جامعه چیزی نیست جز شبکه‌ای از خانواده‌ها و خانه‌ها. مادران از سیاستمداران مؤثرترند. مادران از سیاستمداران مؤثرترند و زن در هر خانواده‌ای از هر رسانه و دانشکده‌ای تعیین‌ کننده‌تر است و درست گفتند آن‌هایی که گفتند تغییر در هر جامعه‌ای را از زنان آن جامعه آغاز کنید. آن‌هایی که جامعه‌ی منحط می‌خواهند از پروژه‌ی انحطاط زنان شروع می‌کنند و آن‌هایی که جامعه‌ی صالح و پیشرفته و متعالی می‌خواهند از تربیت صحیح زنان در آن جامعه شروع می‌کنند. اگر امروز امپریالیزم غرب دو رکن اصلی را در اسلام هدف گرفته یکی توهین به پیامبر اکرم از طریق کاریکاتور و دروغ و شایعه و اسلام‌ترسی و یکی حمله‌ی مستقیم به عفت و حجاب زن مسلمان در اروپا که خودش کافی است برای این‌که نشان بدهد از نظر دشمنان بشریت کرامت و پاکیزگی و طهارت زن، زن فعال در عرصه‌ی جامعه نه زن منزوی به اندازه‌ی توهین به شخص پیامبر اکرم برای آن‌ها مهم و استراتژیک است. حمله‌ی مستقیم به شخصیت پیامبر اکرم و حمله‌ی مستقیم به حجاب و عفت زن. این‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها از چه نگران هستند، از چه می‌ترسند. امروز باید به دنیا اعلام کرد که الگوی جدیدی از زن، زن معاصر، زن دارای شعور اجتماعی و سیاسی، آگاه، مستقل، مسئولیت‌پذیر و در عین حال طاهر، طاهر و پاک و اخلاقی و مسئولیت‌پذیر در برابر خانواده، چنین زنی و چنین الگوی جدیدی‌ از زن ظهور کرده و از این پس مسیر اگر زن جدیدی ظهور کرده پس باید بشارت تمدن جدیدی را داد چون گفتیم و پذیرفتیم که شروع هر تمدن جدیدی از طریق تربیت نسل جدیدی از زنان شروع خواهد شد و امیدواریم که آن نسل امروز شما باشید و شما طلیعه‌ی آن تمدن جدید. متشکر.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha